رباب رحمانی بروجردی
وبلاگ مشاهیر و مفاخر و هنرمندان بروجرد 38
استاد رباب رحمانی بروجردی
شاعر قرن معاصر
خواهر استاد مهرداد اوستا بروجردی
http://public.fileup.ir/d/2070824/scan0004
استاد خانم رباب رحمانی بروجردی شاعرة قرن معاصر و خواهر
زنده یاد استاد مهرداد اوستا در سال 1329 شمسی در شهر زیبای
بروجرد دیده به جهان گشود .
ایشان تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در زادگاهش به اتمام
رسانید و در ادارة کشاورزی همین شهر ، ابتدا مسؤول امور زمین
و سپس معاون شد. این شاعرة خوش قریحه و توانا ، بعدها در
حین خدمت ، تحصیلات عالی خود را در مقطع کارشناسی رشتة
تعاون و اقتصاد کشاورزی در دانشگاه ابوریحان تهران ادامه داد
و سالهای پایانی خدمت خود را در وزارت کشاورزی و بر عهده
گرفتن مسؤولیت ریاست دبیرخانة معاونت نظام بهره برداری و
کارشناس مسؤولی امور زمین این معاونت با شایستگی سپری
کرد. بسیاری از صاحبنظران بر این باورند که اگر این شاعره که از
طبعی به راستی سرشار برخوردار و افزون بر شعر کلاسیک در
سرودن شعر نیمایی نیز چیره دست بوده ، در گیرودار کار و زندگی
گرفتار نمی آمد و به سرایش شعر به گونه ای جدی ادامه می داد ،
امروز در زمرة یکی از برجسته ترین شاعره های معاصر بود.
و اینک نمونه هائی از اشعار ایشان :
برگیر زرخ نقاب ، ای دوست
تا چند به ما عتاب ، ای دوست
دور از تو گسسته ام ز شادی
هجران توام عذاب ، ای دوست
اندیشة زلف تو دلم را
افکنده به پیچ و تاب ، ای دوست
در دیدة من خیال رویت
بنشسته به جای خواب ، ای دوست
دیدار نما و کن تو آباد
افسرده دل خراب ، ای دوست
روی تو « رباب » را دهد جان
باز آی و بکن ثواب ، ای دوست
* * * * *
الهی ترا بر عزاخانه سوگند
به گم کرده راهان میخانه سوگند
ترا بر دو چشمی که از غم بریزد
به دامان ، شب و روز دُردانه ، سوگند
به درد دل مادر داغداری
که کاشانه اش گشته ویرانه ، سوگند
به آن دختر عاشق شرمگینی
که از عشق گردید دیوانه ، سوگند
به اندوه جانکاه طفل یتیمی
که پنداشت دنیاست افسانه ، سوگند
به چشمان پر اشک محکوم مرگی
که هستی از او گشته بیگانه ، سوگند
به آن مرغک بی گناه اسیری
که در دام افتد پی دانه ، سوگند
به آن آشنایان درد و مصیبت
به دیوانه مردم به فرزانه ، سوگند
به زیبا گل آرزوهای عاشق
به عشق و به جان و به جانانه ، سوگند
به داغ غم او که شد شمع سوزان
بسوزد مرا همچو پروانه ، سوگند
که از من مگیر و نگهدار او را
به عشق و به پیمان و پیمانه ، سوگند
* * * * *
ترسم ای دوست ندانی غم من از غم توست
بی قراری من از لف خم اندر خم توست
سرو بالایی و در هر قدمت دیده نهم
گر دهم جان به رهت دانم و دانی کم توست
منابع :
دورنمایی از شهرستان بروجرد ، صفحه ۵۲۳
* نوشته شده توسط احمد معطری *
استاد مهرداد اوستا بروجردی . ( استفاده از عکس فقط با ذکر سایت قابل قبول است )
بروجرد : خیابان ۴۵ متری شهرداری ،عکس از احمد معطری